راهت
دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۹ ب.ظ
خسته شدم
خسته تر از تمام خستگی ها
از این انتظار بیهوده
وز آن که دیدگانم نگران جاده ای باشد که رفتی
از نگرانیه نا تمام لحظه های ترک خورده ام
کی راهت را گم خواهی کرد؟
به گمانم که تصادف کند آن لحظه بارقه ی چشم ما با هم
اما نه
دیگر چشمم جامش خالیست
آب نمیخورد که برگردی
حتی به اشتباهی
حتی به لحظه ای چند
از روی نا خواسته ای!
۹۳/۰۳/۱۹
milad111.blog.ir